top of page
روشن بینی :
کارلوس کاستاندا : « اندوه برای ساحران امری شخصی نیست. در واقع اندوه نیست، بلکه موجی از انرژی است که از اعماق کیهان می‌آید و وقتی که ساحران پذیرا هستند، وقتی که مثل رادیو هستند و قادرند امواج رادیویی را بگیرند، به آنان اصابت می کند. ساحران دوران قدیم که کل ساخت‌بندی ساحری را به ما داده‌اند، عقیده داشتند که اندوه در جهان به عنوان نیرویی، وضعی مثل نور، مثل قصد، وجود دارد و این نیروی دائمی به ویژه بر ساحران اثر می‌کند، زیرا آنان دیگر سپر محافظتی ندارند. نمی‌توانند در پس دوستانشان یا بررسی‌هایشان پنهان شوند. آن‌ها نمی‌تواند در پس عشق، نفرت، خوشبختی یا بدبختی پنهان شوند. در پس هیچ چیزی نمی‌توانند پنهان شوند. آنان در وضعیتی قرار داند که اندوه برای آنان چیزی مجرد است. اندوه از آرزوی چیزی را داشتن یا فقدان چیزی و یا خودپسندی ناشی نمی‌شود. از «من» نمی‌آید، از «بی‌کرانگی» می‌آید.»
برعکس تصور مردم رسیدن به روشن بینی کارراحتیه .فقط چند تا قانون داره که باید اجرا بشه .نه نیاز به ریاضت داره و نه زمان طولانی . ولی روشن بین بودن برای خود فرد خیلی سخته ؛ چون هرچی بیشتر بدونیم بیشتر عذاب میکشیم .( خرد = رنج ) . اکثر این افراد تمایل به مرگ دارن . خوب البته حق دارن . فکر کن وسط یه مشت زامبی گیر کرده باشی . نه میتونی چیزی بشون حالی کنی و نه میتونی تنهایی رو تحمل کنی . تا آخر عمر که نمیشه فرار کرد. تا آخر عمر که نمیشه جنگید . بعد از مدتی ترجیح میدی گاز گرفته بشی تا بعدش تو هم هیچی نفهمی و راحت بشی .بلاخره میری بینشون ولی نه با ترس بلکه با خوشحالی و محبت چون بشون عادت کردی ؛ نسبت به اونها احساس ترحم داری بخاطر اینکه نمیفهمن که چکار دارن میکنن و مهمتر اینه که دوسشون داری ... ( البته کارلوس کاستاندا تو کتاب حقیقتی دیگراز زبان دون خوان میگه : تصور مرگ تنها چیزیست که به روح ما اعتدال میبخشد. )
این برای افرادیه که نمیدونن با این توانایی چکار کنن و چطور باش زندگی کنن . به همین دلیل بعضی از عرفا این توانایی رو به شبکه منفی ربط میدن و میگن باید از بین بره تا بشه راحت زندگی کرد .به اصطلاح خودمون : بی خبری ، خوش خبری . ولی اینم راه حلی داره : خود شناسی . خوشبختانه کتابهای روانشناسی و عرفانی کمک زیادی میکنن. ولی قبل از شناخت ، با توجه به شرایط اجتماع ، برای خود فرد خطرناکه و بهترین حالتش مختل شدن زندگیش و انزواست.
حالا اگه پشیمون نشدید ، به این قوانین عمل کنید :
- صداقت : فقط وقتی میتونی به جواب سئوالهات برسی که با دیگران روراست باشی .وقتی به این قانون عمل کنی , همه چیز جادویی میشه . مثلا هر سئوالی که تو ذهنت داشته باشی ، جوابش به هر طریقی برات میاد بدون اینکه خودت براش زحمتی بکشی. مثلا یکی تلوزیون روشن میکنه و به به جوابت میرسی - کسی بت زنگ میزنه و بین حرفاش جوابتو میده ؛ بدون اینکه چیزیپرسیده باشی .- اتفاقی جایی میری و کسی رو میبینی که نباید اونجا باشه .پس اونو بهتر میشناسی . کلمه ای رو میشنوی و ناخودآگاه اونو تو ذهنت مدام مرور میکنی . نمیدونی چرا ولی بعد میفهمی مربوط به آیندت بوده - سئوالهای امتحان رو میدونی حتی اگه سر کلاس نرفته باشی ....
- لبخند زدن : خوشحالی یه چوب جادویی نامرئیه . فقط وقتی خوشحال باشی و چیزی رو آرزو کنی . بش میرسی حتی اگه اون خواسته بنظر رویا پردازی باشه . پس حتی تو سخت ترین شرایط مسائل رو به شوخی و خنده بگذرون . ،حتی اگه درونن ناراحت یا عصبی باشی . اینکار درونتو ملایم و هم اینکه دریچه رسیدن به خواسته هاتو باز میکنه . ( وقتی به این قانون داری عمل میکنی . اولش همه چی دست به دست میده که تورو بهم بریزه . این بد نیست . چون خوشحالی تحت هر شرایطی رو خواستی و زندگی تمرین اونو داره بت میده . البته ممکنه کم بیاری چون تو این مرحله آدمهایی تو زندگیت میان که بت میگن خوشخالی تو ، خوشحالشون میکنه ولی در عمل دست به هر کاری میزنن که تورو غمگین یا عصبی کنن . یادت باشه ادما چیزهایی رو به دیگران میدن که خودشون دارن . و اگه چیزی رو نداشته باشن ، اونو از دیگران میگیرن . )
اینکار با صداقت تضاد نداره . چون میشه با شوخی ، لبخند وملایمت هم حرفاتو بزنی .اینجا باید به این مسئله توجه کنی که اگه به کسی یا چیزی با گریه و زاری یا زور یا دروغ یا پنهانکاری برسی . بعدا بهت ضرر میزنه حتی اگه شیئ باشه
حتی وقتی داری به چیزی فکر میکنی که اونو میخوای ،لبخند یادت نره .
- رک بودن : هرچی بیشتر حرفاتو روشن و واضح بگی - بدون کش دادن مطلب یا پیچیده کردن - سریع تر و ساده تر زندگی تورو به خواسته هات میرسونه .( مثل گروکشیه )
- همکاری، نه سلطه گری : دیگران رو مثل خودت بدون . گاهی خودت رو جای دیگران بزار تا بتونی اونارو درک کنی . ( کسی که بخواد یه گیرنده باشه همیشه باید اینکار رو بکنه به شرطی که خودشو بخاطر دیگران فراموش نکنه .)
اعتماد : به خودت اعتماد کن حتی اگه همه نظر مخالف داشته باشن . ممکنه رای با اکثریت باشه ولی دلیل نمیشه حق هم با اکثریت باشه .انگلیسیها میگن : the masses are asses
به نشونه ها اعتماد کن ولی با کسی راجع بهش حرف نزن . چون یا میگن دیوانه ای چون خودشون اینو تجربه نکردن که بتونن درکش کنن یا اینکه وانمود میکنن که دیوانه ای که گند دروغ ، دورویی ، دزدی... خودشون در نیاد . بعلاوه کتابهای زیادی راجع به این مسائل نوشته شده .فرصت کردی بخون . اگه نه به دلیل نچسب .فقط تجربش کن . همونطور که برای استفاده از برق فقط کلیدشو میزنی بدون تجزیه و تحلیل کردن .
- توجه به خواب : خوابهاتو بنویس . پیامها برای آدمهای مختلف فرق میکنن . بعد از چند بار نوشتن، ارتباط بین خوابهاتو میفهمی .
- نوشتن افکار : وقتی چیزی فکرتو مشغول میکنه ، اونو بنویس . این باعث میشه آزاد بشی و مرور افکار نسبت به اون نداشته باشی . و هم اینکه تا بیرون نره جایی برای افکار یا پیامهای جدید باز نمیشه .
- سئوال : از خودت سئوال کن ؟ مثلا : چطوری چیزی رو بفهمم ؟ - این مشکل چطور حل میشه ؟ چطوری از راه درست پولدار یا خوشبخت بشم .... جواب خودش پیدا میشه !!
- دوست داشتن خود : اگه به چیزهایی که گفته شد عمل کنی ، براحتی به هرچی میخوای میرسی . و چون اینو میدونی همه چیز برات بی ارزش میشه و نسبت به زندگی بیتفاوت میشی و دیگه چیزی برای خودت نمیخوای. از اینجا به بعد خواسته های تو ، خواسته های دیگرانه . اینکارو نکن .چون زود از پا در میای . به خصوص بخاطر ضربه هایی که بخاطر صداقت و رک گویی و انسان دوستی میخوری .پس دوست داشتن خودتو فراموش نکن . ورزش رو هم همینطور .
معاشرت : اگه هیچ چیز آدمو نکشه ، انزوا اینکار رو میکنه . پس معاشرت با هر تیپ شخصیتی رو یاد بگیر.خوندن کتاب « ایناگرام - تیپ های 9 گانه شخصیتی » هم خوبه !
bottom of page